پنجشنبه، دی ۱۶، ۱۳۸۹

با هر کلمه سلانه سلانه میروم و می اندیشم:
فرجام را
که بودنت همه بودنم است
با هر نگاه ,گله مند به خود میگویم:
نکند که تمام شود
که تمامی من شده ای
به هر صوت کلامت,که ناز ناز گوشم را نوازش میدهد می گوشم.
و میخواهم که نگهبان صدایت باشم
که گرانبهاست صدایت
شتاب موسیقی زیستنت در من سرودیست که نغمه باشندگی را زمزمه میکند
که با من بودن برای من, با تو بودن است