گاهی میشه شیشه ماشین رو بالا میکشی صدایی از بیرون نمیاد
گاهی در و پنجره رو میبندی صدا نمیاد
تازه پرده ها رو هم میکشی چیزی نمیبینی
گاهی کر میشی کور میشی
اما مگه اون چیزها از بین رفتن
نه هنوز اون بیرون صدا هست
چیزی واسه دیده شدن هم هست
آخه اون که لال شده هیچ کلامی و نظری نداره؟
چهارشنبه، مرداد ۲۶، ۱۳۸۴
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۷ نظر:
همه ی سهم من
آسمانی ست که آویختن پرده ای
آن را از من میگیرد
بزن بر طبل بی عاری
!که اون هم عالمی داره
نداره
من به این مدل کر و لال بودن علاقه مفرطی دارم!!
گاهی از این چیزا پیش میاد خب
نُچ
بی حسی باعث کرخ شدن میشه! میدونی آخرش چیه؟! یه انزجار درونی کاملا بی هدفی محظ
...
خوشحالم که هنوز برادرهام به یادم هستند ... خاطر همتون عزیزه
ارسال یک نظر